باربیکیو و شله زرد
ویار ماه مبارک
ماه مبارک که میاد من که روزه بگیرش نیستم. اما به جاش به اندازه یک آدم روزه هوس خوراکی می کنم: هوس زولبیا بامیه، حلیم بادمجون، آش شله قلمکار، و هرچند بی ربط هوس شله زرد! یعنی من به عمرم ایران بودم اهل شله زرد و این حرفها بودم ها. اما اینجا نه اینکه نیست و هیچ کسی در خونه ات را نمی زنه یک کاسه شله زرد برات بیاره آدم یکهو ویارش می گیره.
باربیکیو
شرکت ما سالی یک بار تابستان برنامه باربیکیو می گذاره. برنامه هم این هست که یک بعد از ظهر همه شرکت می رن در فضای آزاد کباب درست می کنن. شرکت هزینه گوشت و تدارکات و تنقلات را به عهده می گیره. معمولا برای اینکه سفره باربیکیو متنوع تر باشه از بچه های شرکت خواسته می شه که هر کسی سالادی چیزی با خودش بیاره. من سال پیش مثلا سالاد الویه برده بودم که خیلی با استقبال همگانی روبرو شد.
تصمیم
خلاصه من این بار به خاطر ویار ماه مبارک تصمیم گرفتم که برای باربیکیو برای اولین بار به عمرم شله زرد درست کنم و به عنوان دسر به آلمانها قالب کنم. به منشی گفتم من یک دسر ایرانی می یارم. مخصوصا که بعد از تحقیقات اولیه دستور پخت متوجه شدم که شله زرد یک غذای وگان هست و همکار وگانمون هم می تونه کف کنه.
بعد برای اولین بار به عمرم شله زرد درست کردم. سیتا می پرسید چی توی این دسر هست؟ گفتم برنج، شکر و زعفران. شروع کرد به سر به سر گذاشتن که شما ایرانیها پیش غذا برنج می خورید. غذا را هم با برنج می خورید. دسرتون هم برنجه و اینها.
بعد شله زرد که آماده شده بود به سیتا می گفتم الان توی ایران اگه بود باید یک دیگ سه برابر این درست می کردم و دور می افتادیم دم خونه مردم شله زرد پخش می کردیم. می پرسه توی ایران چرا این کارو می کنید؟
برای تزیین شله زرد مونده بودم چی کار کنم. کلی برای خودم خیال پردازی کردم که مثلا برای این که رییسم را (که از قضا مسلمون و سنی هست) بچزونم می تونم روش مثلا ٬یا حسین٬ بنویسم یا بهتر ٬خلیج فارس٬ یا همچه چیزی بنویسم. اما در نهایت به یک ایده پاچه خواری تن دادم و آرم شرکت را شابلون کردم و زدم روی شله زرد.
مقاومت و نتیجه
روز باربیکیو طبیعتا همه براشون شله زرد یک چیز خیلی جدیدی بود. اول مردد بودن چون نمی تونستند تصور کنن که برنج زرد چه مزه ای می تونه داشته باشه. بعد یک نفر داوطلب شد و امتحان کرد و به به اش به هوا رفت و بعد بقیه هم امتحان کردن. تنها دو نفر امتحان نکردن که یکی شون موجود عجیبی هست که زعفران دوست نداره و یکی دیگه موجود عجیب تری که برنج دوست نداره! به غیر از این دو تا همه کف کرده بودن و حتی یکی دو نفر دستور پخت خواستند.
جهانی
خلاصه گفتم اگر در فکر خارجه آمدن هستید مشغول الذمه هستید اگر بخواهید اینجا درس بخونید یا دکترا بگیرید یا ازاین کارهای تکراری و خسته کننده بکنید. به جاش بیایید یک چیزهایی را به دنیا بشناسونید مثل فالوده شیرازی، بستنی زعفرانی، شله زرد، سالاد الویه، کله پاچه ... حالا منظورم این نیست که بیایید رستوران یا قنادی اینا بزنید ها... راست راستی بیزنس راه بیندازید. یعنی اون جوری که ایتالیایی ها پیتزا را به مردم دنیا شناسوندن، یا آمریکایی ها همبرگر را به دنیا شناسوندن، بیاییم شله زرد یا فالوده یا حلیم بادمجون یا جوجه کباب زعفرانی را به دنیا بشناسونیم.
حالا کله پاچه را می گذاریم برای فاز پیشرفته.
5:09 PM نوشا
-
13 نظر