یه چیزی می گم
پسرک از خواب که بیدار شده بود حسابی بداخلاق بود. گفتم بریم یک کم دم پنجره بیرون و نگاه کنی. گفت آره. یک کم بیرون را نگاه کرد. دختره هم اومد که اون هم می خواد بیرون را نگاه کنه. دوتاشون را بغل کردم و سفت گرفتم که بیرون را نگاه کنن. بچه یک سال و نیمه و همچنین بچه سه سال و نیمه را باید خیلی مواظب باشی چون نمی فهمه که از طبقه دوم بیفته پایین پودر شده رفته دیگه.
دو تاشون را گذاشتم پایین و رفتم میز را برای شام آماده کنم. یک لحظه نگاه کردم دیدم پسر جان صندلی ناهارخوری را کشیده پای پنجره رفته بالا ایستاده دم پنجره که بیرون را نگاه کنه. نفسم بند اومد. کافیه که پاشو بذاره روی شوفاژ و یه کم بره بالاتر و قشنگ می افته پایین. معمولا یادم می مونه که پنجره نباید باز بمونه. اما فقط یک بار هم که یادت بره کافیه که یک فاجعه به بار بیاد. دعواش کردم پنجره را بستم و صندلی را برگردوندم سرجاش.
پنج دقیقه بعد نگاه کردم دیدم صندلی را کشیده نزدیک اوپن رفته بالا و این بار در یک ابتکار کاملا جدید دستش را تا جایی که می شده کرده توی توستر. نفسم بند اومد. دوباره جیغ کشیدم سرش و آوردمش پایین و براش توضیح دادم که اینکار خیلی خطرناکیه و نباید اینکار و تکرار کنه که خوب نمی فهمه. طبیعتا مجازات هم در نظر گرفتم اما موکول کردم به بار بعدی چون این اولین بارش بود که این کار رو می کرد. الان که فکر می کنم می بینم برای بالا رفتن از صندلی باید مجازاتش می کردم که خودم شوکه بودم دیگه ولش کردم.
امروز چون هوا خیلی خوب بود قرار بود کباب درست کنیم. گفتیم شاید آخرین بار باشه امسال که می شه گریل کرد. سیتا رفت روی بالکن برای آماده کردن گریل. پسره تخس هم رفت پابرهنه دنبالش. سیتا احتمالا دلش خوش بود که هنوز که گریل را روشن نکرده ام پسره می تونه یکی دو دقیقه بمونه. رفت آبپاش را آب کنه اول گلها رو آب بده. پسره نیم وجبی جلو چشمای ما دوتا صاف رفت سراغ گریل دکمه روشن را گرفت تابوند تا جایی که چراغش روشن شد. یعنی برای خودش گریل را هم روشن کرد. سیتا با چشمای گرد شده به من نگاه کرد که دیدی؟! خودش گریل را روشن کرد. فکرشو می کردی؟!
آوردمش تو و سعی کردم سرگرمش کنم که دوباره دسته گلی به آب نده تا سیتا کارش تمام بشه. یه جورایی طپش قلب گرفته بودم. داشتم فکر می کردم این بچه چند سالش می شه واقعا؟ بزرگ که می شه آیا یه دفه خودش بهتر می شه با هر روز چندین بار با خطر مرگ دست و پنجه نرم می کنه؟!
8:37 PM نوشا
-
5 نظر