شام ایرانی آلمانی
کریسمس هم تمام شد و رفت. سالهای اول برای من هیجان انگیز بودن خیلی چون کریسمس برام تازه بود. کلی کادو بازی می شد. حالا دیگه ما و برادر سیتا هم بچه دار شدیم و کریسمس هم برای بچه ها کم کم داره معنی پیدا می کنه و هیجان انگیزه.
حالا که تعداد بچه ها زیادتر شده کم کم تصمیم گرفتیم که توی خودمون دیگه به هم کادو ندیم که حال و هوای بچه ها با تعداد خیلی زیاد کادوها خراب نشه. سال پیش حدود ۴ ساعت طول کشید تا هر کسی تمام کادوهاش را باز کنه. مامان بابای سیتا به من، سیتا، دخترک، برادر سیتا، خانمش، دوتا بچه هاشون کادو می دادن. بعد ما به همه این آدمها، بعد همه این آدمها به ما... خلاصه تعداد کادوها خیلی زیاد می شد.
شام شب اول کریسمس هم که خیلی مهم بود را یک فکری براش کردم. از یک طرف دوست داشتم المان های ایرانی داشته باشه. از یک طرف می خواستم چیزی باشه که همه بتونن بخورن و دوست داشته باشن و از طرف دیگه هم می خواستم رسمیت غذای کریسمس را داشته باشه.
خلاصه فکر کردم که غذای رسمی مجلسی ایرانی خوب کباب و جوجه کبابه. کباب با گوشت گوسفندی حذف می شه چون آلمانها مزه گوشت گوسفند را دوست ندارن خیلی. اما جوجه فکر خوبیه. فقط مشکلی که هست این بود که آلمانها کباب را بیشتر توی تابستون به شکل گریل می شناسن. اما خوب مدل ایرانی جوجه کباب را نمی شناختن. این که چند تا سیخ جوجه درست کردیم مدل زعفرونی با گوجه کباب که البته گوجه کبابها همه اش فقط نصیب خود من شد.
چیز دیگه ای که خیلی دلم می خواست درست کنم فسنجون بود با مرغابی چون اینجا مرغابی یا غاز شکم پر هم جزو. غذاهای رسمی کریسمسی هست. اما مدل غذای خورشتی ایرانی را آلمانی ها نمی شناسن خیلی و من هم دلم می خواست یک مزه ایرانی بهشون معرفی کنم اما جوری که خیلی هم احساس غریبگی نکنن باهاش.
بعد تصمیم گرفتم که خورشت فسنجون را جدا بدون گوشت درست کنم و سینه مرغابی را هم مدل آلمانی جدا درست کنم (مدل سرخ کردنی) و خورشت فسنجون را به جای سس برای روی گوشت بهشون قالب کنم.
این یک ایده خیلی خوبی بود واقعا و خیلی هم خوب گرفت. هم سس فسنجون را خیلی دوست داشتن همه و هم جوجه کباب را. برنج آبکش کرده زعفرونی ایرانی را هم که کلا همگان دوست دارن. خلاصه به خیر و خوشی سپری شد شام کریسمسی. یک شبش را هم مامان سیتا غذا درست کرد و یک شب هم که هنوز کریسمس نشده بود لازانیا درست کردیم.
10:54 PM نوشا
-
2 نظر