رومانتیک در حد دوساله ها
رفته بودیم توی شهر صبحانه بخوریم. دخترک می خواست بره دستشویی... رفتیم و برگشتیم. باید از پله های زیادی پایین می آمد... پله ها را تصور کنید با نرده و فرش قرمز و آینه خیلی بزرگ قابداری که دخترک می تونست خودشو توش تماشا کنه. دخترک برای خودش پله ها را می شمرد و پایین می آمد و محو تماشای از پله پایین اومدن خودش بود.
یک پسر جوان خوش تیپی اومد از کنارمون رد شد. پسر که می گم منظورم حدودای ۲۵ سال اینا موهای بلوند ژل زده و بلوز قرمز و خیلی خوشرو. دخترک محو پسر و پسر هم با خنده مهربونی جذب دخترک شده بود. اون از پله می رفت بالا این از پله می اومد پایین.
پسره به نظر می رسید داره با خودش فکر می کنه ببین من چقدر کارم درسته و جذابم که دخترا حتی از سن دو سه سالگی نمی تونن چشم ازم بردارن. همینجوری که چشم تو چشم هم بودن دو تایی پسره بهش سلام کرد.
اینجا یک دفعه تصویر رومانتیک برفکی شد... دخترک به آلمانی شروع کرد به پسره: داری می ری روی توالت؟ داری می ری جیش کنی؟
من مرده بودم از خنده.
11:41 AM نوشا
-
0 نظر