8/17/2009

دوبله فیلم و تعصب زبانی

بخش اول

مهمان های عرب که می رفتند بحث مفصلی باهاشون داشتیم. یکی از آقایون معتقد بود که آلمانها به خاطر اینکه به زبانشون خیلی مغرور هستند اگر هم انگلیسی بلد باشند انگلیسی صحبت نمی کنند. می گفت وقتی باهاشون حرف می زنی می فهمند اما به تو به آلمانی جواب می دهند. این در حالی بود که در تمام مدتی که در شرکت ما بود همه بچه های شرکت طبیعتا باهاش به انگلیسی صحبت می کردند. اما تجربه ای که کرده بود این که وقتی برای خرید لوازم یدکی ماشین به یکی از نمایندگیها رفته بوده شاگرد نمایندگی باهاش آلمانی حرف زده. ما خیلی سعی کردیم که بهش حالی کنیم که اون کسی که توی نمایندگی کار می کنه تحصیلات بالایی نداره و در نهایت انگلیسی خیلی نمی دونه و به همین خاطر هم ممکنه که یک چیزهایی بفهمه اما نمی شه ازش انتظار حرف زدن داشت. اما خوب مرغ یک پا داره.

جالب اینکه خود آلمانیها معمولا سعی می کنند یک جوری زبان انگلیسیشون را تقویت کنند که ضایع نباشه در چنین مواردی. همیشه هم مثال میارن می گن توی فرانسه کسی اگه انگلیسی هم بلد باشه باهات حرف نمی زنه که تو مجبور بشی باهاش فرانسه حرف بزنی. کما اینکه من فکر می کنم در مورد فرانسوی ها هم قضیه همین طوره که اکثرشون اصولا فقط فرانسوی بلد هستن و نه هیچ زبان دیگه ای. اینه که وقتی مثلا به عنوان توریست به پاریس وارد می شی برای خرید بلیط قطار و مترو و ... کلی باید دنبال کسی بگردی که حرف تو را به مامور فروش بلیط حالی کنه ...

بخش دوم
با همکار عراقی ام و یک همکار آلمانی رفته ایم سلف برای ناهار... همکار عراقی می پرسه نظرت در مورد این مهمانها چی بود. یک کمی گپ می زنیم و بعد به عنوان یک چیز بامزه این بحث که در بالا نوشتم را تعریف می کنم. همکار عراقی اول می خنده. می گه آره تمام عربها کلا این دید را در مورد آلمانها دارند که آلمانیها به زبان خودشون خیلی می نازند و به همین دلیل انگلیسی صحبت نمی کنند. می گه حالا من در این حد اینو قبول ندارم. اما به نظر من آلمانیها واقعا به زبانشون می نازند. یک دلیل واضحش هم این هست که همه فیلم ها را به آلمانی دوبله می کنند!!!!!‌

من که دارم شاخ در میارم می گم چی؟!‌ می گه ببین مثلا الان هلند هیچ فیلمی را دوبله نمی کنه. همش به انگلیسی هست و با زیر نویس. می گم خوب اونها شاید هزینه دوبلاژٓ فیلم براشون خیلی زیاده یا کلا تکنولوژیش را ندارند. بعدش هم زبان هلندی اونقدری به زبان انگلیسی نزدیک هست که بشه بدون خوندن زیر نویس هم فیلم را فهمید.

می گم ما توی ایران هم همیشه فیلم ها را دوبله می کنیم. یعنی از روز ازل می کردیم. آخه توی ایران ۵۰ سال پیش که کسی سواد فارسی هم نداشت که بتونه زیر نویس بخونه و در ثانی ایران صنعت دوبله داره و با ۳۰ میلیون جمعیت اونموقع و ۷۰ میلیون جمعیت حالا دوبله هم به صرفه بود.

یک جوری دهانش باز می مونه!‌ تا حالا به این فکر نیفتاده بود که مثلا ارباب حلقه ها را هم می شه به فارسی دید!‌ می گه ما همیشه فیلم ها را با زیر نویس می بینیم. البته خود عراق که اصلا صنعت دوبله نداره. اگر هم فیلمی دوبله باشه از سوریه میاد... یک کم مکث می کنه و می گه تنها فیلم هایی که ما دوبله می کنیم فیلم های ایرانی هستن. چون ما از این می ترسیم که مردم با دیدن فیلم به فارسی و خوندن زیرنویس عربی از زبان فارسی خوششون بیاد و شروع کنند کلمات فارسی را در محاورات روزمره استفاده کنند!!

بعد بحث طبیعتا ادامه پیدا می کنه چون طرف می خواد ثابت کنه که این خیلی یک چیز مهمی هست که آدم فیلم را به انگلیسی ببینه و در مزایای زیرنویس و ... و بعد می گه یا مثلا دانشگاه. خوب آدم پس چرا توی دانشگاه به انگلیسی درس می خونه؟!‌ می گم احتمالا چون شما توی عراق شعبه های دانشگاههای آمریکایی یا انگلیس دارید وگرنه توی همه جای دنیا دانشگاههای معمولی به زبان بومی تدریس می شوند. می پرسه یعنی تو الان تو ایران که درس خوندی به چه زبانی خوندی؟ و من خیلی عاقل اندر سفیه می گم خوب معلومه به فارسی!

.... و این قصه ادامه دارد

می دونید همیشه بعد از چنین بحث هایی آدم یک حس عجیب غریبی پیدا می کنه. یک جور حسی مثل آدم فضایی ها که از یک سیاره دیگه اومدن و یک چیزهایی تعریف می کنند که همه با چشمهای گرد نگاهشون می کنند.

11:14 AM نوشا   -   0 نظر

 






نینوچکا صبورترین دوست من در تمام روزهای خوش خلقی و بد خلقی است. امان از وقتیکه او هم حالش گرفته باشه...

آدرس
خانه
تماس
فید خوان


این ها سایتهایی هستند که معمولا مرتب بهشون سر می زنم... بعضی هاشون را واقعا دوست دارم و هر بار روحم تازه می شه از خوندن نوشته های جدیدشون... بعضی ها هم کلا طاقت فرساست خوندن نوشته هاشون اما باید!!.


گلمریم
Only Some Words
آشپزخانه کوچک من
وقتی همه خواب‌ند
پیاده رو
شادی
صاب مرده
سر هرمس
یک سرخپوست خوب
گفت و چای
انجمن دفاع از حقوق کودکان
گوشه
آهو نمی شوی...
آوای زندگی
اسپریچو نوشت
بانوی گیلک
باید بنویسم
برای تو - جیران
بلوط
حقوقدان پاریسی
خیاط باشی
در قند قزل آلا
روزنگار خانم شین
زن روزهای ابری
زن زمینی
زنانه‌ها
زن‌نوشت
سه روز پیش - مرضیه رسولی
فسیل متفکر
لنگ‌دراز
لی‌لی
ماه هفت شب - بهاره رهنما
میچکا کلی
بی بی مهرو - افغان
بدون مرز
بن بست خاك و آرزو



آرشیو
January 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
February 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
May 2012
June 2012
July 2012
September 2012
October 2012
November 2012
December 2012
January 2013
March 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
December 2013
January 2014
February 2014
April 2014
June 2014
July 2014
August 2014
October 2014
January 2015
March 2015
April 2015