اولین کاری که بعد از رفتن همه مهمانها می کنم نشستن پای اخبار و فکر کردن به روزهای گذشته به تجربه های جدید و شناخت آدمهای مختلف... همیشه تعجب می کنم از اینکه چقدر آدمها جنبه های مختلف می تونن داشته باشند. همیشه تعجب می کنم از دوباره شناختن آدمهایی که فکر می کردم که خیلی خوب می شناخته ام...
تا 3 صبح بیدار موندن الان خودش را نشون میده در اینکه حس بنگی و خستگی دارم ... اولین کاری که می کنم نشستن پای وبلاگ و همزمان گوگوش... یک جورایی گوگوش تنها چیزیه که در هر حالتی دوباره منو به حال تعادل برمی گردونه... بعد از یک هفته تمام مهمون آلمانی داشتن و آلمانی حرف زدن و شنیدن تنها چیزی که می چسبه یک چای کمر باریک و موزیک ملایم ایرانی.
به چند چیز مختلف فکر می کنم که به زودی در موردشون خواهم نوشت.
دلم برای اصفهانم تنگ شده.
2:20 PM نوشا
-
0 نظر