سر میز شام بلند می شم که از بابا و مامان و سیتا عکس بگیرم... سیتا یک جوری لیوان آبجوش را هل می ده توی دست مامان و همون لحظه لحظه ای هست که من عکس را گرفته ام... من که از همه جا بی خبر می بینم همه دارند می خندند و مامان مات و مبهوت مونده از اینکه یک آلمانی بتونه همچه شیطنتی بکنه... اینقدر ملت درباره آلمانی ها فکر می کنند که اینها سرد و خشک و بداخلاق هستند که وقتی می بینند اینها هم مثل خود ماها بگو و بخند و شوخی و خنده دارند و حتی بدجنسی های شبیه بدجنسی های ماها کلی متعجب می شوند.
4:17 PM نوشا
-
0 نظر