این آلمانی ها اصولا موجوادتی هستند که باید اول کشفشون کرد... مثلا بد و بیراه هایی که به هم بار می کنند کلی مایه خنده است... حالا منظورم فحش اساسی آبدار نیست ها... همینجوری بد و بیراه دوستانه... مثلا می گن فلانی مثل گوجه فرنگی بی وفاست!یا مثل نون احمقه یا مثل جوراب تنبله. یا وقتی می خوان بگن طرف چرتش پاره شد یا توی حالش خورد می گن از جورابش افتاد پایین... خلاصه من که هر از گاهی فقط می خندم به این جور اصطلاحاتشون.
11:43 PM نوشا
-
0 نظر
الان خبر شدم که مامان بابا برای یک ماه میان اینجا... خیلی خوشحالم. نینوچکا می گه دیگه می تونی همه چیزهایی که دو سه ساله توی ذهنت حک شده را بهشون نشون بدی. نمی دونم که عکس العمل شون در مقابل محیط جدید چیه. ولی حتما خیلی با مزه می شه. مخصوصا دیدار با خانواده سیتا. دیشب داشتم به نینوچکا می گفتم مکالمه بابا و مامان با آلمانیا حتما خیلی هم سخته. مخصوصا که آلمانیا خیلی رک هستن. تعارف و این جور چیزا که خوب ندارند. گفتم ببین مامان میاد یک ساعت خوش و بش می کنه: ٬سلام خانم ... حال شما مشتاق دیدار. ما ذکر خیر شما رو که خیلی شنیده بودیم حالا هم شرمنده باعث زحمتتون شدیم. زحمت خوش داشتین؟ وظیفه ما بوده شما رو دعوت کنیم اما دیگه ... ٬ خلاصه حرفش که تمام شد من باید ترجمه کنم مامانم گفتند سلام
11:03 AM نوشا
-
0 نظر
اجلاس سران g8 هم به پایان رسید. چیزی که جالب بود برخورد حکومت بود با جمعیت تظاهرکننده. روز اول همه چیز تحت کنترل بود. تعداد پلیسها بیشتر بود از تعداد تظاهر کنندگان. قکر می کردی که مسابقه فوتباله. روز دوم یک گروه سیاه پوش آمدند که یک جورهایی آدمو یادانصار حزب الله می انداخت. شورش و سنگ انداختن به پلیس و آتش زدن ماشین و این جور خودنمایی ها. خلاصه یک روز تمام شهر را شلوغ کردند. کلیاتی هم پلیس ها بودند که توی درگیری زخمی شدند. اما روز بعد بر خلاف چیزی که ذهن ایرانی بهش عادت داره تظاهرات از سر گرفته شد و جمعیت مردم حتی بیشتر هم شد که کمتر نشد. پلیس هم بیشتر فوکوس کرد روی جماعت خشونت طلب. روز آخر توی تلویزیون دیدم که هربرت گرون مایر اون وسط کنسرت گذاشته و بر علیه تبعیض و این مقولات آواز می خونه. آواز خوند و برای مردم حرف زد و ملت هم که کف کرده بودند. آخرش هم همه سرخوش و خندان برگشتند خونه هاشون. حالا هم هم محبوبیتش بیشتر شده و هم دولت سپاسگذارشه که یک کاری کرده که ملت خاطره خوش داشته باشند از این گردهمایی... داشتم فکر می کردم که چقدر طول می کشه تا توی ایران هم بتونیم چنین اتفاقاتی رو تجربه کنیم.
3:35 PM نوشا
-
0 نظر
|
|
|